محل تبلیغات شما

یادمه خیلی وقت پیشا زمانیکه دوم راهنمایی بودم طبقه سومیمون ساعت ۱۱ شب دعواشون شد یه زن و شوهر جوون بودن که

یک روز در میون دعواشون میشد معمولا و بلااستثنا سمت همدیگه چیز میز پرتاب میکردن که خب البته همیشه نشونه

گیریشون خطا میرفت و  میخورد رو سر ما که طبقه پایین بودیم:)

اون شب اما طبقه چهارمیمون که یه آقایی بود که تو بانکم کار میکرد و حسابی باد تو غبغب داشت که بعله من خیلی خفن

هستم در رو باز کرد که خجالت بکشید میخوایم بخوابیم و الان زنگ میزنم به پلیس!

این جریان گذشت و خب خیلی ام گذشته جوری که آقای طبقه چهارمی باد غبغبیمون خدارو شکر رفتن و خونشونم دادن

اجاره!طبقه سومیامونم رفتن حتی!

اما من چرا باید قضیه بالا رو بنویسم و تعریف کنم؟!

از دوماه پیش متوجه شدیم دختر آقای بادغبغبی قراره بیاد طبقه چهارم و از دوماه پیش تا همین امروز داریم مصیبت میکشیم!

اول از همه خونشونو با رنگی رنگ کردن که بیشترین بوی ممکن رو داره در صورتی که الان بیشتر رنگ هایی که بر پایه اکرلیک

هست استفاده میکنن:).

بعدش تصمیم گرفتن بنایی کنن اما چجوری؟هروز میومدن یه نک میزدن و میرفتن اینجوری کار یه هفته ای یه ماه طول کشید

بیشترین تایمی هم که کار میکردن روزهای تعطیل و جمعه ها بود

از اینم که بگذریم نه تنها یه ببخشید خشک و خالی نگفتن راه پله هارو هم به گند کشیدن:)

خلاصه که همین الانم که من دارم اینارو مینویسم یه مردی که قاعدتا اقای داماده تصمیم گرفته تلق و تلق وسایل خونه رو از

پارکینگ با خودش بکشه وببره طبقه چهارم و باز از اول تکرارش کنه یعنی یه جورایی خوابگرد شده:)

خیلی دلم میخواد در خونه رو مثل پدر زن عزیزش باز کنم و بگم بسه بیشعور بی فرهنگ میخوایم بخوابیم بس کن وگرنه زنگ

میزنم به پلیس اما متاسفانه دست و بالم بسته اس!

پ ن:از خش خش پلاستیک متنفرم و همش تو راه پله صدای خش خش پلاستیک در میاره.:///

ما دختر ده ساله نیستیم، یا عمل ضد چروک؟!

داماد خوابگرد آقای بادغبغبی طبقه چهارم!

خسته نباشی با افکارت پری سا جون!

طبقه ,یه ,رو ,خیلی ,خش ,چهارم ,طبقه چهارم ,خش پلاستیک ,خونه رو ,خش خش ,آقای بادغبغبی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

محیط زیست کتابخانه عمومی فرهنگ دهدشت